نیت
 
خدا شناسی

 

نيت ، عبارت است از : قصد و اراده اي كه انسان را به كاري تحريك كند . هدف از بحث در اين جا ، اثبات سرچشمه گرفتن كار ، از نيت نيست ، زيرا بدون ترديد ، افعال اختياري ،‌چنين اند . بلكه بحث ما درباره علل و پيامدهاي آن است ؛ يعني : منشاء نيت چيست ؟ عقل ، ايمان ، يا غرائز؟
 
آثار آن چيست ؟
نيت ، چگونه در اعمال بندگان و روح آنان ، در دنيا و در روز قيامت تأثير مي كند؟
نيت ، چند نوع است ؟ نيت خالص ، نيت آميخته با چيزهاي ديگر ، مراتب خلوص و آميختگي آن چگونه است ؟
آيا نيت ، پاداش و مجازاتي در پي دارد ؟
از محقق طوسي قدس سره نقل شده كه : نيت ، قصد انجام دادن فعل است و آن ، واسطه بين علم و عمل است؛ زيرا تا چيزي دانسته نشود ، ممكن نيست قصد شود ؛ و تا قصد نشود ، اجرا نگردد و چون هدف سالك عامل ، رسيدن به مقصد معين ، يعني خداوند تعالي است ؛ بنابراين بايد هدف او ، شامل قصد نزديك شدن به خدا باشد .
بهر حال بهتر است به آيات و روايات اين بخش بپردازيم :
خداوند متعال مي فرمايد :‌] قُلْ كُلُّ يَعْملٌ علَي شَاكلته؛ بگو هر كس ، طبق روش ( و خلق و خوي ) خود ، عمل مي كند .[
همانطور كه در مقدمه گفته شد ، شاكله ، طبيعت و سرشت است ،‌در بعضي از روايات ،‌اين كلمه ،‌تفسير به نيت شده است ؛ شايد به اين جهت كه نيت ، از آن سرچشمه مي گيرد . بنابراين ، معنا آيه چنين خواهد بود : مبناي عمل هر كسي نيت اوست كه از طبيعتش سرچشمه مي گيرد ؛ پس ، نيت ، پايه و ملاك كارها است و دخالت كامل ، در زشتي و زيبايي و خوبي و بدي آنها دارد . اين ، همان چيزي است كه روايات اين باب در صدد بيانش مي باشند:‌
- هيچ قول و عملي نيست ، مگر با نيت و هيچ نيتي نيست ،‌مگر با اصابت سنت .
يعني فقط قول و فعلي صحيح است و به آن پاداش داده مي شود . كه به خاطر خدا و به اميد او و خوشنوديش ، يا طلب پاداش و يا خلاصي از مجازات ، انجام داده شود . معنااصابت سنت ، همين است .
نيت مؤمن ، بهتر از عمل او و نيت كافر ، بدتر از عمل او است. براي اين روايت سه معنا گفته شده است :
الف نيت در اين جا به معنا اعتقاد و ايمان است . و ايمان ، بهتر از عمل خارجي است ، چنانچه كفر قلبي نيز بدتر از فسق عملي است .
ب- نيت خير ،‌از مؤمني كه قدرت به انجام عمل ندارد ، بهتر از عمل با قدرت است ، چرا كه نيت ، فقط براي خدا است ، در حالي كه عمل ، چه بسا ريا و مانند آن باشد . كافر نيز قصد انجام گناهاني ، بيش از آنچه كه موفق به انجامش مي شود ، دارد .
ج- چون نيت ، يك امر قلبي است و اغراض نفسي و دنيوي فراواني در آن دخالت مي كنند و خالص كردن ، تصفيه و پاكسازي آن ، به طوري كه چيزي غير از رضاي خدا در آن دخالت نكند ،‌بسيار مشكل است و فقط افراد خاصي به آن دست مي يابند كه آنان نيز مراتب زيادي دارند ؛ لذا با نظر به اين كه حسن عمل و كمال آن ، از حسن و كمال نيت ، سرچشمه مي گيرد،‌معلوم مي شود كه طبيعت جوهر نيت ، با طبيعت عمل ،‌متفاوت است و نيت خير ، اصالتاً نيكوست و عمل خير به تبع آن ، از اين بيان زشتي نيت كافر نسبت به عمل او نيز دانسته مي شود . معاني ديگري نيز در اين مورد گفته شده است .
- مردم در روز قيامت ، طبق نيتشان ، برانگيخته مي شوند. به اين معنا كه نوع برانگيخته شدن ، بستگي به اصول عقايد دارد ،‌عهده اي مؤمن ، عده اي كافر و عده اي منافق ، آنچنان كه نيتشان مي باشد . يا اين كه مردم بر انگيخته مي شوندو جزاي اعمالشان را طبق نيتشان در آن اعمال ، مي بينند.
- حد عبادت كه اگر انجامش بدهي ،آن را ادا كرده اي داشتن نيت نيكو ، در اطاعت است .
- عبادت خدا به خاطر پاداش ، عبادت تاجران و طمعكاران است ، كه اگر طمع داشته باشند ، عمل مي كنند و الا عمل نمي كنند ؛‌عبادت به خاطر ترس و خوف از جهنم ، عبادت بردگان است كه اگر نترسند ، عمل نمي كنند ؛ عبادت خدا به خاطر اين كه او ، لايق پرستش است و به جهت سپاسگزاري در مقابل نعمتهايي كه به بندگان ارزاني داشته ، عبادت آزادگان است .
ممكن است از عبارت ( عبادت تاجران ) كمان شود كه اگر عبادت ،‌به خاطر بهشت و يا نجات از جهنم ،‌انجام شود . باطل است. اما چنين نيست ؛‌ چرا كه بسياري از مردم نمي توانند خدارا به خاطر رسيدن به او و اين كه او لايق پرستش است ؟ بپرستند ؛‌زيرا آنها خدا را فقط به عنوان صاحب بهشت ، صاحب جهنم و صفاتي از اين قبيل ،‌مي شناسند . بهشت را به خاطر مي آورند و براي رسيدن به آن ،‌عبادت مي كنند . جهنم را به ياد مي آورند و براي فرار از آن ، عبادت مي كنند. آنان معتقد نيستند كه طبيعت اعمال ، بدون ارتباط به خداي تعالي ، در برآوردن خواسته هايشان تأثير دارد . بلكه بر اين باورند كه اختيار كامل ،‌در دادن پاداش و دفع مجازات ، در دست اوست . همين مقدار ،‌در صحت عمل . اثر بخش بودن آن ، كافي است. چه آنكه خداوند متعال مي فرمايد : ] وَ ادْعُوهُ خَوفاً و طَمعاً ؛‌خدا را با بيم واميد ،‌بخوانيد. [ و همچنين :‌]وَيدعوْننا رَغَباً و رَههباً :‌آنها ( پيامبران ) در حال بيم و اميد ما را مي خواندند . [ و اين امر و ترغيب به عبادت با بيم و ترس و با طمع و اميد است . حضرت علي (پس از بازگشت از جنگ صفين در مورد اموالش ، پس از خود ) نوشت : اين چيزي است كه بنده ي خدا ، وصيت و حكم مي كند ، به خاطر خشنودي خدا ،‌تا او را وارد بهشت كند و از جهنم نجات دهد . اگر اين كار درست نبود ،‌آن حضرت انجامش نمي داد و به ديگران تلقينش نمي كرد .
هرگاه بنده ي مومن فقير بگويد : خداوندا! مرا روزي ده تا فلان كار نيك را انجام دهم ؛ و خدا نيز صدق نيت او را بداند ( نيت صادق داشته باشد ) ، همان پاداشي را كه در صورت انجام عمل به او مي داد. برايش مي نويسد؛ چرا كه خداوند ( از نظر قدرت و رحمت ) وسعت دهنده و كريم است .
- روز قيامت بنده اي دليل مي آورد كه : خداوندا! من همواره وسائل وسعت و راحتي بندگان تو را فراهم مي كردم تا اين كه امروز ، رحمت خود را بر من بگستراني . آنگاه خداوند مي فرمايد: بنده ي من راست مي گويد ، او را وارد بهشت كنيد.
- نصيب هركس ، همان است كه نيت كرده است ؛‌كسي كه به نيت خدا و رسول او هجرت كرده ، هجرت او، به سوي خداورسول است وكسي كه به قصددنياهجرت كرده ، هجرت او به سوي همان خواهد بود .
 
نيت و اراده
در اين مبحث موضوع نيت و اراده و موضوع اخلاص در نيت ، طرح مي شوند .
نيت از يك نظر انگيزه عمل است . هر كاري كه انسان به انجام آن تصميم مي گيرد مسبوق به نوعي تحريك رواني و نفساني است كه بدواً به قلب و به ذهن او مي گذرد، همان عامل كه موجد حركت مي شود نيت يا اراده نام دارد . نيت عامل حركت است . و اگر نباشد عملي ارادي انجام نمي گيرد . نيت به تعبير زمان معاصر « استارت » براي به حركت در آوردن انسان است به تعبيري ديگر عمل انسان و شايد حيوانات ، مسبوق به نيت واراده است . ظاهراص نيت و اراده چندان فرقي ندارند. در پي نيت و اراده انسان مبادرت به عمل مي كند . مادام كه انسان اراده نكند كاري انجام نمي پذيرد. نيت و اراده كه انگيزه عمل اند . تابعي از نيازهاي انسان مي باشند ، و چون نيازها ، منشأ بدني يا منشأ رواني دارند ، نيت ممكن است تابعي از يكي از اين دو يا از هر دو باشد.
هر چند نيازهال بر كل ساختار بدن تأثير مي گذارند،‌اما انسان كه داراي اختيار و اراده و آزادي است ، مي تواند بر طبق نيازها پاسخ بدهد ، يا نسبت به آنها بي اعتنا و بي تفاوت باشد . چون انسان داراي اراده و آزادي است مي تواند نيت خود را جهت داده و براي وصول به هدف خاصي آنرا سامان دهد .
انسان از آن رو كه نيت و قصدش ناشي از اختيار و آزادي اوست مسؤول اعمال خويش مي باشد امكان دارد كسي از بيرون انجام كاري را بر انسان تحيمل كند ،‌مثلاً با تهديد وي را به بيگاري وادارد، اما نيتي را كه انسان در درون خود سامان مي دهد مقياس سنجش عمل اوست . از آ‌نجا كه عوامل مؤثر خارجي فراوانند . و به لحاظ حالاتي كه در جسم و جان انسان پديد مي آيند متعدد و گوناگون هستند در هر لحظه ممكن است در انسان نيات مختلف و متعددي پديد آيد اما هر عملي را كه انسان در قبال عوامل طبيعي خارجي ، يا الهامات دروني انجام مي دهد از نيت و اراده او ناشي مي شود .
هر فردي مي داند كه انگيزه عمل و نيت او در اقدام به هر كاري چيست، و براي كسي مقدور نيست كه از نيت فرد ديگري مطلع گردد . بنابراين نسبتهايي كه افراد عجولانه با يكديگر مي دهند . فردي فرد ديگر را حاكم يا محكوم مي كند چندان دقيق نيست .
براي ارزيابي اراده و عمل هر انسان هيچ مقياسي مهمتر از نيت او نيست و در نظام ديني و معنوي ارزش اعمال مردم با مقياس نيات آنان سنجيده مي شود .
نيت به عمل و علم مربوط است ، و چون دانائي مقوم عل است با فرا گرفتن علوم انساني و معارف و اخلاق مي توان نيات شايسته و در خور انسان و مورد پسند خدا را در دل گذراند.
نيت انسان به هدف و مقصدي كه آنرا مد نظر قرار مي دهد مربوط و به ناظر به تحقق آن است انسان مي تواند مقاصدي انساني و عاري از آلايش را انتخاب كند و براي دستيابي به آنها بكوشد . نيت در راستاي عمل شدت و ضعف و تنوع پيدا مي كند . بعضي از افراد ايمان به خدا دارند ، و اهداف بلند و ديررس در سر مي پرورانند ،‌و عده اي هدفشان فقط رفع نيازهاي اوليه زودرس آنهم محدود به لذات جسماني است .
يكي از نكات ممتاز در مورد لفظ و در باره معنا و مفهوم اراده آن است كه جهان هستي را « اراده » خداوند اداره مي كند و اراده خداوند عين فعل اوست. انما امره اذا ارادشينا ان يقرل له كن فيكون
نوعي اراده نانمطلوب و زيانبخش كه از آن مذمت شده است ،‌اراده دنياست.
فاعرض عن من تولي عن ذكرنا و لم يردالاالحيوه الدنيا
 
نيت و اراده
غزالي دو نوع اراده را مشخص مي كند : نوعي از اراده كه حيوان و انسان در آن مشترك اند مانند اراده شهوات و تمايلات ، نوعي ديگر كه ويژه خود انسان است و آن عبارت از اراده اي است كه ناشي از ادراك او نسبت به هدف رفتار ، و بازده درك راه صلاح او در رفتار و محصول برانگيخته شدن شوق انسان است : اراده از نظر لغت به معني شوق ، و كشش و گرايش نفس به سوي عمل مي باشد :‌اراده از نظر صوفيان عبارت از ترك امري است كه انسان بدان خو گرفته باشد ،‌و عبارت از استمرار برتحمل رنج و مشقت و ترك راحتي است . جنيد مي گويد : اراده يعني انسان نسبت به امري معتقد شود و سپس نسبت به آن تصميم بگيرد و سرانجام مريد و خواستار آن گردد :
امتياز اراده در اين است كه از مشخصات رفتار انسان مي باشد و مي توان آنرا با ابعاد اخلاقي او مربوط و موصوف ساخت ، زيرا اراده برپايه انتخاب امر زيبا و مفيد و سودمند پديد مي آيد . غزالي كه متأثر از صوفيان است مي گويد : اراده عبارت از سلوك و در نورديدن « طريق الي الله » است و مريد نيز عبارت از كسي است كه سالك و پيماگر اين طريق باشد : ذيلاً تعبيري كه مفهوم اراده را به نيت قرين مي سازد نقل مي شود .
اراده در ظل معرفت و احساس و توجه به هدف پديد مي آيد ، كسي كه با الهام از قلب و درون خود موفق به شهود يقيني نسبت به آخرت گردد ضرورتاً اراده حركت آخرت و بهره گيري از آ‌ن در او پديد مي آيد ، و نسبت به آن اشتياق مي يابد.
نيت و به تبع آن اراده و عمل آ‌نچنان اهميتي داراست كه مي تواند انسان را دچار معاصي بزرگ كند :‌هر كس با زني نكاح كند و نيت كند كه كابين ندهد زناكار است ، و هر كسي وا مي گيرد و نيت كند كه باز ندهد دزد است ، و هر كس براي خداي تعالي خود را خوشبو كند ، روز قيامت در حالتي بيايد كه بوئي خوشتر از مشك داشته باشد ، و هر كه براي غير خدا خود را خوشبو كند در قيامت بيايد و بويش از مردار بدتر باشد، و همه اينها پاداشي است بر حسب نيت :‌
دو نكته فوق اهميت حسن نيت و سوء نيت را مي رسانند.
براي اقدام به انجام كاري سه عامل بايد در انسان به وجود آيد ، دانستن ، خواستن ، و توانائي بسياري كارها است كه انسان نمي داند ،‌لذا در مورد آنها كاري انجام نمي دهد و اصلاً به فكر آنها هم نيست ، بعضي كارهاي خوب وجود دارند كه انسان خوبي آنها را مي داند. اما توانائي انجام آنها را ندارد ، در اين مورد هم كاري انجام نمي گيرد . مورد سوم اين است كه انسان مي خواهد كاري انجام دهد و اين همان نيت است و نيت در صورتيكه با اراده اي كه پشتوانه اوست ، تحقق يابد مشمول كيفر يا پاداش خواهد بود .
فيض كاشاني مي گويد نيت و اراده و قصد ، معني واحدي دارند ، نيت ، حالت يا صفتي براي قلب است كه در پيچيده به دو چيز ، علم و عمل است ، اما علم مقدم است ، زيرا اصل وشرط آن است ، و عمل به دنبال آن مي آيد: عمل نتيجه و فرع نيت مي باشد ، عمل يعني هر حركت و سكون اختياري ، عمل تمام نمي شود مگر با سه عامل علم ، اراده و قدرت انسان به دنبال كاري كه نداند نمي رود ، پس ناچار است كه بداند . و كاري را كه اراده نكند انجام نمي دهد پس ناچار به اراده است . معني اراده ، پيدايش تحركي در قلب است به چيزي كه موافق با مقصد و غرض او باشد . وقتي اراده پديد آيد موجد قدرت در تحريك اندامها و اعضاء مي شود .
اختياري بودن نيت
نيت در اختيار انسان است ، اگر انسان در حدود توانائي خود نيت كند مي تواند آنرا تحقق بخشد و بسياري از توفيقات را كه انسان حال مي كند همانند كه قبلاً نيت آنها را در سر پرورانده است .
گاهي انسان آنچنان تحت تأثير نيازهاي جسماني و رواني است كه هر چند دل او گواهي ندهد عملي مي كند كه مي داند صلاح او نبوده و مطابق با شرع و اخلاق نبوده است ،‌از اين نظر براي تبرئه خود كه نوعي دليل تراشي است مي گويد چه كنم ! شد ، به اختيار خودم نبود . يا انسان كار خوبي مي توانسته است انجام بدهد و علم و اطلاع هم به وجوب يا استحباب آن داشته ، اما انجام نداده و فرصت از دست رفته است ، براي تبرئه خود مي گويد خدا نخواست ، در حاليكه خداوند جز خير نخواسته است .
اما با يك تعمق و درون نگري حس مي كنيم كه در مواردي با وجوديكه امكان عمل به خطائي بوده و سودي آني را هم براي ما تأمين مي كرده است اما مقاوم ايستاده ايم و نيت خود را بجانب خير عدول داده ايم و عمل كرده ايم . به هنگام تعرفه مي گوئيم من بودم كه در فلان شرائط مشكل را اينطور صالحانه عمل كردم . يا موقع خودنمايي اگر كار خوبي به دست ما انجام گرفته است مي گوئيم من چنين و چنان كردم ، پس اين واقعيت مي رساند كه انسان مي تواند نيت كند و نيت خوب داشته باشد ، و بر مبناي نيات خوب اراده به انجام عمل داشته باشد .
با مشاهده افعال مشهود ملاحظه مي كنيم كه انسان برنامه ريزي مي كند و براي برنامه مقاصد و اهدافي دارد ، براي وصول به اهداف روشهائي پيش مي گيرد ، براي تسهيل كار و سرعت در ايصال به هدف وسائل و تجهيزاتي سازمان مي دهد ، در هر مقطع از زمان پيش بيني براي آينده مي كند و براي همه اينها نياتي در قلب خود مي پروراند پي نيت در اختيار انسان است.
انسان در حين عمل تصميم مي گيرد كه سرعت خود را زياد يا كم كند ،‌هر گاه به صلاح و به نفع او بود كار خود را متوقف نمايد ، سخني را كه مي گويد با رمز و استعماره و گاهي با تكلف بگويد ، به جائي عملاً و از روي قصد نگاه بكند يا نكند ، به سخني گوش بدهد يا ندهد ، دعوت كسي را بپذيرد يا كسي را با ميل و اراده دعوت كند ، مي توان ريا كاري كند ، مي تواند فرزند خود را بند صادقانه و بي غرضائه بدهد پس با اين همه اختيار چگونه مي توان گفت كه نيت در اختيار نيست.
دليل بارز بر اينكه نيت در اختيار است اين است كه خداوند براي انسان تكليف تعيين فرموده و عبادات واجب مقرر نموده و عبادات بايستي با نيت قرب به خدا انجام شوند ،‌و در فطرت انسان توان تميز خبر و شر نهاده است. پس اين تمهيدات و آن تكاليف نشانه آنست كه انسان مي تواند نيت خوب داشته باشد خداوند پاره اي اشتباهات را به لحاظ آنكه مقصر قصد آن را در قلب خود نداشته است عفو مي كند و اما اگر نيت شري داشته است مورد مؤاخذه قرار مي گيرد.
لايواخذ كم الله باللغو في ايمانكم و لكن يواخذكم بما كسبت قلوبكم و الله غفور حليم
خداوند شما را به جهت سوگندهائي كه به صورت لغو ادا مي كنيد مؤاخذه نمي كند ،‌اما به خاطر آنچه دلهاي شما كسب مي كنند مؤاخذه مي كند ،‌و خداوند آمرزنده بردبار است . لذا نيت در اختيار است همينكه انسان برنامه ريزي مي كند ،‌چيزي مي خرد يا مي فروشد ،‌لباسي مي پوشد يا تعويض مي كند شغل معيني بر مي گزيند يا تغيير شكل مي دهد اين همه نشان آ‌ن است كه نيت مي كند اراده دارد و نيت و اراده در اختيار خود اوست . مضامين آيات متعددي دال بر آن است كه انسان اراده دنيا يا اراده آخرت مي كند ، اراده به هدايت يا اضلال ،‌اقبال يا اعراض مي كند .
و من اراد الاخره و سعي لهاسعيها و هو مومن فاولئك كان سعيهم مشكوراً.
نتيجه آنكه نيت و اراده در اختيار انسان مي باشد .
 
 
 
نيت و عمل
از لحاظ تقدم و تأخر ، نيت انسان مقدم بر عمل است ،‌اما اقدام و عمل مقوم نيت است رسول اكرم فرموده اند .
لايصلح قول ، الابعمل ، و لايصلح قول و عمل ، الابنيه ،‌و لايصلح قول و عمل و نيه، الابموافقه السنه .
گفتار به صلح نمي آيد مگر با عمل كردن ، و گفتار وكردار به صلح نمي آيند مگر با نيت ، و گفتار و عمل و نيت ، در صورتي صالحانه هستند ، كه با سنت نبوي مطابقت داشته باشند.
اصلاح نيت به قدي اهميت دارد كه اگر نشود ، حاصل تمامي عمر ممكن است به هدر رود ، يعني تمام تلاش مصروف به حب دنيا و تمتعات آن بشود و اثري براي قيامت نداشته باشد . امام صادق فرمودند.
انما خلداهل النار لان نيابهم كانت في الدنيا ان لوخلدو افيها يعصوالله ابداً و انما خلد اهل الجنه في الجنه لان نياتهم كانت في الدنيا ان لو بقوافيها ان يطيعوالله ابداً . فبالنيات خلد هؤلاء‌و هؤلاء ثم تلاقوله تعالي « قل كل يعمل علي شاكلته» قال علي نيته .
همانا دوزخيان در دوزخ جاويدند زيرا در دنيا نيت دارند كه اگر جاويد بمانند در آن هميشه نافرماني خدا كنند و همانا اهل بهشت در آن جاويدند براي آنكه نيت آنها در دنيا اين است كه اگر هميشه در آن بمانند از خدا اطاعت كنند . پس آنان و اينها بوسيله نيت خودشان جاويد مي شوند . آنگاه كلام خداوند تعالي را خواند بگو : هر كس مطابق با طبع و منش خودش عمل مي كند ، يعني عملش براساس نيت اوست :‌
نتيجه اين است كه نيت به اعمال بشر روح و بهامي مي بخشد ، و نيت قيمت واقعي انسان است .
معصيب به نيت خير ،‌به حساب خير گذاشته نمي شود ،‌و فقط كيفر آن براي مصيبت كار مي ماند ،‌مؤمن به خداوند سبحان و رسول اكرم نمي توند ،‌كم فروشي كند يا ربا بگيرد و آنرا مصرف فقرا كند ،‌گران بفروشد پول آن را صرف اطعام به مستحقان كند ،‌رشوه بگيرد، پول آن را مصرف رفاه خانواده كند ،‌احتكار كند و بخشي از آن را ميان اقوام و آشنايان توزيع كند مؤمن نمي تواند غيبت كند براي اينكه شنونده خوشش بيايد ، هجويات بگويد براي اينكه جمعيت شادي كنند .
قيد خير داشتن با انجام عمل شر خودش شر ديگري است ،‌اگر شخص آنرا بداند وعمل كند فاسق است ، و اگر نداند جهل است ، و جهل سبب تباهي مي شود ،‌و طلب علم فريضه است .
سخن فوق در اين رابطه است كه با كار شر نمي توان قصد خير داشت ، از طرفي از اقدام به كار خير هم اگر منتهي به شري بشود بايد خودداري كرد ، مثلاً تعليم علوم ،‌و ساختن سلاح براي دفاع از مسلمانان هر دو كارهاي خوبي هستند ، اما اگر به كسي تعليم حقوق بدهند كه او بتواند مال يتيمي يا ضعيفي را تصرف كند ، از اوقات يا اموال عمومي چيزي تصاحب كند ، فعل حرامي است . همينطور اگر اسلحه سازي به كسي آموخته شود كه او بر ضد مردم بي گناه بكار مي برد كار خلافي است ، يا انگور به كسي بخشيده شود كه او مي خواهد مشروبات الكلي تهيه كند ، فعلي حرام است .
علاقه و تمايل شديدي كه در انسان نسبت به دنيا و جمع مال هست معمولاً او را مي فريبد كه به كاري به منظور جلب منفعت دست بزند اما براي آن توجيهات مناسب و دلپذيري بياورد ،‌مثلاً شخص به قصد ربا به كسي وام ربوي مي دهد و مي گويد كار او را رواج داده ام يا مأمور دولت از شخص خلافكاري كه از پرداخت ماليات سرپيچي كرده و اما عده اي اطعام كرده و به مهماني پذيرفته است دفاع مي كند و مي گويد پول را خرج پذيرائي مردم كرده است . اين گونه تعبيرات مشابه همان نوع پنداري است كه در قرآن كريم بل سولت لكم انفسكم گفته شده.
انسان موقعي در پيشگاه خداوند و خلق و خويشتن شريفترين منزلت را داراست كه آنچه در نيت و ضمير او مي گذرد با آنچه كه در خارج انجام مي دهد موازنه داشته باشد. در رسيدن به اين تعادل چند عامل مؤثر هستند . يكي انيكه فرد تربيت اوليه پاكي داشته باشد، يعني در دامن مادر و پدر پارسائي رشد كرده باشد ، دوم اينكه علم و اطلاعات ديني معتبري از طريق معلماني مهذب اكتساب كند . سوم اينكه خود او دست به اقدام عمل در مسير دين و اختلاق بزند چهارم اينكه با دوستان پاك و پارسائي حشرو نشر داشته باشد . پنجم اينكه توفيق رباني شامل باشد .
هر كدام از اين امكانات كه به تنهائي فراهم باشد باز هم جاي اميدواري براي تعالي در مقام معنوي هست در اينصورت كوششهاي خود فرد است كه با استعانت از خداوند ،‌او را اعتلا مي بخشند .
امكانات فوق براي همه كودكان فراهم نيست ،‌اما طي كردن مدارج معنوي و اخلاقي هم محدود به تحقق تمامي شرائط فوق نمي باشد .
هر كاري جزئي كه انسان بتواند با نيت رضاي خداوند به انجام برساند ، نزد خداوند مزدي خواهد داشت ، من جاء بالحسنه فله عشر امثالها هر كس كار نيكي انجام بدهد ، ده برابر آن مزد خواهد داشت . مهم اينستكه به افراد اختصاصاً به كودكان توصيه شود كه هر كس كار نيكي مي توانند انجام بدهند و لو اينكه آنكار ناچيز و جزئي بنظر برسد. به تبع كارهاي نيكي كه بچه ها انجام مي دهند ، روحيه ايثار پيدا مي كنند و وقتي بدانند كه عمل انسان از نظر خداوند مخفي نيست و بدانند كه حاصل عمل ثبت و ضبط مي شود ،‌و نهايتاً به رويت خود فرد مي رسانند ، در اينصورت بيشتر تشويق به كار نيك مي شوند. هر عمل نيكي كه انجام بشود انعكاس لذت بخشي در نفس داراست مهم اينست كه شخص در خويشتن اين عادت را ايجاد كند. بعد كه عادت ايجاد شد ، عمل نيك بصورت ملكه نفساني در مي آيد . عامل پاكي نفس اين است كه انسان همواره در صدد باشد كه كار نيكي انجام بدهد. و هر روز هر مقدار كه براي او مقدور است عمل كند ، و عمل ،‌تزكيه كننده نفس است . و سارعوالي مغفره من ربكم
 
نيت مؤمن بهتر از كردار او و نيت كافر بدتر از اعمال اوست
مؤمن براساس توجهي كه به قدرت ، وحدت ،‌نظارت و مراقبت خداي تعالي داراست و براساس علم و اطلاع صحيحي كه از نوع اعمال واجب و مستحب و حسن خلق و پاداش و كيفر در قيامت حاصل كرده است و به لحاظ آشنائي وانسي كه با پيامبر اكرم و همه پيامبران و امامان معصوم و اعمال آنان حاصل كرده است ، همواره در صدد است كارش را مطابق موازين الهي و اطاعت از فرمان خدا و رسول انجام بدهد ،‌لذا نيتش بهتر از عمل اوست . مؤمن به همان مقدار كار صالحانه اي كه انجام مي دهد راضي نيست وآرزومند است كه اعمال شايسته تر و بيشتري براي رضاي خداوند (‌كه منافعش هم به مخلوقات خداوند مي رسد ) انجام بدهد ،‌لذا اگر فرصت و امكان بيشتري بدست آورد كار بيشتري انجام مي دهد .
رسول اكرم فرمودند : نيت المومن خير من عمله . نيت مؤمن بهتر از عمل اوست .
نكته ديگر اينكه نيت توام با خلوص افت پذير است ولي عمل مؤمن در خالج ممكن است به طور ريا ،‌با عجب باشد و آفت به آن برسد.
كافر به خداوند تسليم نيست و حق را مي پوشاند و از هيچ عملي باك ندارد ، زيرا معتقد به قيامت و پاداش و كيفر نمي باشد،‌هر نوع كاري را براي خود مجاز مي شمارد ، و براي جلب منفعت هرگاه بتواند از هيچ خطايي رويگردان نيست ، لذا در نيت كافر هميشه اين فكر هست كه سود و لذت بيشتري داشته باشد و به هر وسيله كه ممكن شد تأمين كند. لذا رسول اكرم فرمودند .
نيت الكافر شر من عمله . نيت كافر از عملش بدتر مي باشد.
كافر اگر عمر طولاني تري پيدا كند و فرصت و امكانات بيشتري به دست آورد شرارت بيشتري مي كند ، از امام صادق (ع) نقل شده است :‌
ان العبد المومن الفقير. ليقول :‌يا رب ارزقني حتي افعل كذاوكذا من البر و وجوه الخير ،‌فاذا علم الله تعالي ذالك منه بصدق نيته كتب له من الاجر مثل مايكتب له لوعمله ، ان الله واسع كريم .
همانا بنده مؤمن فقير مي گويد : پروردگارا به من روزي عطا كن تا چنين و چنان از نيكيها و كارهاي خير انجام بدهم ،‌پس هر گاه خداوند تعالي بداند كه او راست مي گويد ، او نيت كار را دارد، براي او مزدي مي نويسد كه به اندازه عمل است . خداوند گشايند ، بزرگوار است :
هدف از عمل ، اصلاح نفس است
عمل بدون نيت ارزش عبادي ندارد ، و نيت بدون عمل طاعت نمي باشد طاعت انسان هم با بدن است و هم با دل ، و اين دو جزء‌است ،‌اما جزئي كه در رابطه با دل است افضل مي باشد .
در يك نگاه آغازين به نظر مي رسد كه نيت بايد براي عمل باشد ، اما حقيقت آن است كه عمل بايد براي نيت باشد مقصود از عمل آن است كه صفت دل نيكو گردد و سعادت و شقاوت مربوط به دل است ، بدن هر چند واسطه عمل است ، اما تابع آن است .
مقصد و هدف دل يك چيز است و اين است كه از دنيا روي به آخرت بياورد ، بلكه از دنيا و آخرت رو به خداوند تعالي ببرد. وقتي دل روبه دنيا دارد خواست وي همان است ولي اگر حيات اخروي غالب شد ، آ‌خرت صفت دل مي شود . مقصود از سجود آن است كه تكبر از ميان برود و جاي آن را تواضع بگيرد ، و دل به جاي تعظيم خود به خداوند تعالي تعظيم كند .
مقصود از سنگ انداختن در حج آن است كه دل به اطاعت عقل و خداوند سبحان در آيد و مقصود از ذبح گوسفند آن است كه بخل از دل بيرون برود ، و شفقت به حكم طبع به حيوان نشود ، بلكه فرمان خداوند تعالي اجرا شود و انسان وجود خود را در بقاء خداوند بداند ، زيرا خودش هيچ نيست .
اولا يذكر الانسان انا خلقناه من قبل و لم يك شيناً .
آيا انسان به خاطر نمي آورد كه ما او را آفريديم در حاليكه قبل از آن چيزي نبود .
در موقع ركوع سربه جلو خم مي شود . اين خم شدن بدن ، تواضع دل را افزايش مي دهد . پس عمل براي تأييد كردن خواست و نيت است . هر چند كه خود عمل هم از نيت واراده ناشي مي شود . جاي نيت قلب است و عمل از اندامها به دل سرايت مي كند . اگر نيت به عمل سرايت كند ، عمل مطابق نوع ارزش يا ضد ارزشي كه در نيت هست صادر مي شود و اگر عمل مطابقت با موازين الهي داشت ماجور خواهد بود .
در اينكه خداوند كريم علم انسان را به نيت او ارجاع مي دهد در كيمياي سعادت آمده است .
بنده بسيار كردار ها نيكو كند و ملائكه آن را رفع كنند ،‌خداي تعالي گويد از صحيفه وي بيفكنيد، كه نه براي من كرده است ، فلان عمل و فلان عمل ويرا بنويسيد ، گويند بار خدا يا وي اين نكرده است ، گويد نيت اين كرده است :‌انجام عمل صالح در هر شرائطي مقدور است .
در ميان مردم معمولاً افرادي يافت مي شوند ،‌كه با وجود عدم تمكن مالي با زبان خودشان منشأ خدمات بزرگ مي شوند ، مبحث فوق در ارتباط با نيت و عمل طرح شد و در نتيجه در برداشت يكي اينكه در مقياس دين عملي مأجور است كه با نيت الهي انجام شود ، و دوم اينكه عمل براي نيت است و نه نيت براي عمل ، به عبارتي مؤمن مبادرت به عمل مي كند تا ايمان خود را كامل نمايد كه فرمود :‌
والعصر ان الانسان لفي خسر الاالذين امنوا و عملوالصالحات و تواصوابالحق و تواصواباالصبر
 
گفتاري كه عين عمل است
وقت سخن گفتن انسان انرژي صرف مي كند همانطور كه در وقت كار كردن با ساير اندامها ، نيرو مصرف مي كند ،‌هنگام سخن گفتن لب و دهان و حنجره كار مي كنند. و همان طور كه انسان هر كاري انجام مي دهد انگيزه و هدفي دارد ، براي سخن گفتن نيز انگيزه و هدفي وجود دارد .
ماهيت سخن به نيت نزديك تر است تا كارهائي كه بر ارگانها ظاهر مي شوند ،‌گفتار انسان بلادرنگ بعد از نيت اوست ، در حاليكه ميان نيت و اقدام به عمل ممكن است فاصله اي واقع شود همانطور كه براي نيت و عمل ارزش مثبت يا منفي هست براي صخن نيز باري ارزشي وجود دارد همان طور كه ممكن است عمل چيزي را نشان دهد و در نيت عامل آن نباشد . سخن هم ممكن است پيامي را نقل كند در حاليكه در نيت گوينده همان چيزي را كه مي گويد نباشد.
سخن گفتن از جهات متعدي اهميت دارد و قابل بررسي است . سخن عمده ترين و شايع ترين و آسان ترين عامل ارتباطي ميان انسانها است .
سخن گفتن گاهي خودش هدف است . عده اي از افراد فقط مي خواهند حرف بزنند و بسا كه به شنونده چيزي هم عايد نمي شود . اما در حقيقت ،‌سخن وسيله است كه بايستي براي رسيدن ، يا رساندن ديگران به هدفي مورد استفاده قرار گيرد . همانطور كه انسان نيت و عمل خود را بايستي تهذيب كند و هماهنگ سازد و با موازين شرعي و حق و عدل مطابقت دهد ، سخن و كلام خود را نيز بايد رسيدگي كند . در قرآن كريم آيات متعددي است كه ارتباط سخن و نيت را بازگو مي كنند . از جمله درباره كساني كه پيامبر را همراهي نكردند و بهانه آوردند مي فرمايد :‌
سيقول لك المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفرلنا بقولون بالسنتهم ماليس في قلوبهم . قل فمن يملك لكم من الله شيا
كساني از اعراب كه تو را واگذاشتند ، مي گويند ، دارائي و بستگان ما ،‌ما را به خود مشغول كردند .
پس براي ما آموزش بخواهد اين افراد به زبان خود چيزي را مي گويند كه در قلب ‌آنها نيست ، بگو چه كسي است كه از طرف خداوند چيزي را به تصرف شما در آورد . خداوند به آنچه مي كنيد آگاه است.
در آيه بعد در تحليل نيت افراد فوق الذكر مي فرمايد : شما گمان مي كرديد كه رسول خدا و مؤمنان هرگز به خانواده هايشان بر نمي گردند و اين فكر و نيت در قلب شما آراسته شد ، و گمان بدي كرديد پس افراد مذكور نيتي را كه در دل پروراندند با سخني كه به عنوان اعتذار گفتند يكي نبود . در آيه ديگر درباره اعراب كه فقط با حرف ادعاي ايمان مي كنند مي فرمايد:‌
قالت الاعراب امنا قل لم تومنوا و لكن قولوااسلمنا و لما بدخل الايمان في قلوبكم و ان تطيعوالله و رسوله لايلتكم من اعمالكم شيا ان الله غفوررحيم
اعراب گفتند ايمان آورديم ، بگو شما ايمان نياورده ايد ،‌بگويد تسليم شديم ، زيرا هنوز ايمان در قلب شما وارد نشده است ،‌اگر از خداوند و رسول او اطاعت كنيد . از اعمال شما چيزي كاسته نمي شود ، كه خداوند آمرزنده و مهربان است .
در جنگ احد عده اي براي جنگ حاضر نشدند ، در حاليكه از اينها دعوت شد كه در جنگ براي خدا شركت كنيد ، يا اقلا براي دفاع از خودتان به جنگ بيائيد ، اما جمعي به همراهي پيامبر (ص) بجنگ رفتند و به نبرد پرداختند و شكست خوردند. هنگامي كه اين لشكريان به مدينه برگشتند گروه اول گفتند اگر حرف ما را شنيده بوديد بجنگ نمي رفتيد ، شكست نمي خوريد و كشته نمي داديد!
خداوند درباره اينها مي فرمايد اين عده منافق اند ، و به كفر نزديك تر هستند تا به ايمان ، و مي فرمايد:‌
هم اللكفر يومنذاقرب منهم للايمان يقولون با فواههم ماليس في قلوبهم و الله اعلم بما يكتمون
اين عده امروز به كفر نزديكتراند تا به ايمان ، با زبان چيزي مي گويند كه در دل آنها نيست ، و خداوند دانا است به آنچه كه پنهان مي كنند.
&nbs

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







           
چهار شنبه 26 بهمن 1391برچسب:, :: 1:9
امین عباسیان

درباره وبلاگ


سلام امیدوارم هر جای ایران که هستید سلامت باشید این وبلاگ رو ایجاد کردم تا شما رو بیشتر با دین اسلام اشنا کنم امیدوارم با نظراتتون منو یاری کنید در ضمن اگه سوالی در مورد مسایل دینی داشتین به موبایلم اس ام اس کنید در اسرع وقت پاسخ میدم با تشکر
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان خدا شناسی و آدرس godisalone.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 15
بازدید هفته : 54
بازدید ماه : 60
بازدید کل : 39167
تعداد مطالب : 46
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1